نوشته های عاشقانه




آمدی، آمدنت حال مرا ریخت بهم
یک نگاهت همه ی فلسفه را ریخت بهم
آمدی و دل من سخت در این اندیشه:
آن همه منطق و قانون چرا ریخت به هم؟
قاضی عادل قصه به نگاهت دل باخت
یک نگاه کردی و یک دادسرا ریخت به هم
چهره ی شرقی زیبای تو شد موجب خیر
یک به یک انجمن غرب گرا ریخت بهم
شاعران، طالب سوژه، همه دنبال تو اند
سوژه پیدا شد و شعر شعرا ریخت بهم
جاذبه مال زمین است، تو شاید ی
که فقط آمدنت جاذبه را ریخت بهم
من همان آدم پر منطق بی احساسم.
پس چرا آمدنت، حال مرا ریخت بهم؟


تبلیغات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

شهدای ما انتشارات زبان علم اخبار دانلود رمان صدای بیت کوین و سایر ارزهای دیجیتالی و رمزنگاری شده و رمزارزها گزارشگر هوشمندانه زندگی کنید. تهران شناسی وبلاگ ارکیو گاهی اوقات ..